?روزه و خود سازی عاشقانه
انسان جزو معدود مخلوقاتی است که می تواند پاره های جدیدی از شخصیت و هویت خود را بسازد بسیاری از مخلوقات چه آنان که در عالم بالا و ملکوت هستند و چه آنان که در عالم پایین وناسوت هویت و ماهیتشان ساخته و پرداخته خداوند متعال است ودست خود مخلوق از دست بردن در ماهیت و گوهر وجودیش کوتاه است که در قرآن از زبان فرشتگان می شنویم
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر اینکه براى او مقامى معیناست .(صافات /164)
و در اطراف خود حیوان و جماد وگیاه را می بینیم که در ساختن خود خود دخالتی ندارند اما انسان متفاوت از هردو دسته است و شخصیت خودرا می سازد
??شخصیت سازی عمل
انسان مخلوق ویژه ای است که افکار واعمالش شخصیت اورا می سازنند انسان خلیفه خداست و معنای دقیق و رقیق خلافت خدایی یعنی انجام کاری خدایی، ساختن وخلق کردن کار اصلی خداست و انسان نیز چون خدا البته به اذن خدا می سازد و می آفریند و اولین ومهم ترین چیزی را هم که قدرت ساختش را خدا به انسان واگذار کرده خود اوست انسان می تواند وباید خودرا بسازد و این ساختن خود با عمل آدمی شکل می گیرد قرآن گاه به این ساختن خود به دست خود انسان تصریح می کند به عنوان نمونه در سوره نور وقتی سخن از پرهیز از نگاه خیره و لذت بار به نامحرم می رود در پایان آیه می فرماید خدا به آنچه می سازید آگاه است
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَ?لِکَ أَزْکَى? لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
به مردان مومن بگو : چشمان خود را فرو بندند ، و شرمگاه خود راحفظ کنند ، این براى آنان پاکیزه تر است ، قطعا خدا بهآنچه می سازنند ، آگاه است .(نور /30)
نمی گوید به آنچه می کنید و انجام می دهید بلکه به آنچه می سازید دراین جا به هویت و کارگرد اصلی عمل انسان اشاره می کند که صنعت و ساختن است واین می رساند که از نگاه قرآن انسان با عمل خود خودرا می سازد و سر این که در آیه مربوط به نگاه به نامحرم این عنوان به کار رفته از قوت وقدرت ویژه غریزه جنسی در شخصیت سازی دارد که همان طور که خانواده با این نیاز بنا می شود و فرزند بر مبنای این نیاز متکون و متولد می شود ساختار روحی و درونی انسان در چگونگی به کار گیری این غریزه نیز شکل می گیرد البته آنچه در غربزه جنسی باعث قدرت و نوعی کمال در آن شده بازگشت به عنصر عشقی است که در آن تعبیه شده است و شیرینی اگر دراین محصول هست از شکر عشقی است که درآن قدری ریخته اند
?? سلطنت عشق
می رسیم به عشق که سلطان قوا و کمالات وفضایل است و انسان که جان خودرا خود می سازد مهم ترین ابزارش عشق و دوستی است ودر عشق این خود سازی دو سویه می شود سویی در طرف عاشق وسوی دیگر معشوق وحد واسط ومشترک همان اصل عشق است که سازننده است و اگر خدای انسان وجهان با محبت وعشق می آفریند انسان خلیفه خدا هم با عشق و محبت خدایی خودرا می سازد و رمضان فرصت خالص و پاک کردن محبت ها وعشق های جان ساز است اولین و مهم ترین مانع عشق پاک والهی خود منفعت طلب است (تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز )و روزه یعنی گذر وعبور از خود از خود حیوانی و خود نفسانی و ورود درساحت رضا و خواست وعشق الهی وهرچه این عبور عمیق تر باشد واین گذر ظریف تر ظهور عشق قویتر خواهد بود واین که در دعاهای رمضان بارها از حج سخن می رود وازخدا می خواهیم که مارا از حجاج بیت خود قرار دهد
(اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
اى خدا از تو درخواست مى کنم که در آنچه از قضا و قدرت امورى را در شب قدر حتمى قرار دادى
منَ الْقَضَاءِ الَّذِی لاَ یُرَدُّ وَ لاَ یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ
که دیگر برگشت و تغییر و تبدیل نخواهد داشت که مرا از آن حجاج بیت الحرام قرار دهی )
این طلب و دعا یک در خواست نسیه نیست بلکه طلب حاجتی نقد است یعنی در همین رمضان من حاجی وطائف خانه تو باشم یعنی باطن روزه من طواف عاشقانه بر گرد توباشد ومن پروانه عاشقی باشم که بر شمع وجود تو بگردم و عشق من به خود را جلا و جمال وکمالی بده و مرابا آن بساز ای خدا و گویی رمضان که در لغت نیز نوعی سوزندگی در معنایش نهفته است اشاره به همین سوختن خود و ساخته شدن جدید ققنوس وار در عشق الهی دارد .